---♡[]ازدواج اجباری![]♡---
P⁵⁶
(بازم ات ویو😂)
از کار کوک خیلی عصبی شدم هولش دادم ورفتم سمت کلاس که باچیزی که دیدم دیگ به راهم ادامه ندادم.....
رزی:عه سلام ات اینجایی
ات:خیلی گاوی
رزی:😑چرا؟
ات:از کی اومدی؟
رزی:نیم ساعته پیش
ات:پس چرا این همه دنبالت میگردم نیستی اگه بودی اون اتفاق نمیوفتاد
رزی:کدوم اتفاق؟
ات:....کوک منو بوسید اگه بودی حداقل میتونستی جلوشو بگیری
رزی:اها..
جونگ کوک:اگه رزی هم بود من کار خودمو میکردم....راستی ات امروز من میرسونمت
ات:لا........
جونگ کوک:به حرف ددیت گوش بده وگرنه عواقببدی داره(نزدیک صورت ات میشه ومیگه)
ات:....باشه
جونگ کوک ویو
بعد اینکه به ات اون حرف وزدم به کلاس رفتم ورزی وات هم بعد چند مین اومدن تو کلاس...داشتم به نیم ساعت پیش فک میکردم اون موقعی که ات رو بوسیدم اون لباش آدم ومعتاد خودش میکنه میخوام خیلی زود ات رو مال خودم کنم ولی قبلش میخوام از دست جین خلاص بشم..میخوام بکشمش...
[پرش زمانی به چند ساعت بعد]
ات:هوف بلاخره زنگ خورد
رزی:اوهوم....خب من دیگ برم
ات:باشه خدافس
رزی:ومواظب خودت ...خوش بگذره با ددیت
ات:(با عصبانیت به رزی نگاه میکنه)
رزی:خب....بهتره من برم خدافس
............
جونگ کوک:بیبی بیا بریم
ات:اوک
ات ویو
رزی رفت ومنو کوک هم داشتیم میرفتیم....سوار ماشین کوک شدم که یهو کوک...............
[ادامه دارد...]
[شرط ها]
(۲۷لایک)
(۲۵کامنت)
(۲فالوور)
____________________________________________
خب خب دیگ داریم کم کم به پارت های آخر نزدیک میشیم.........ومیخوام یه فیک پرورشگاهی بزارم به نظرتون خوبه؟
(بازم ات ویو😂)
از کار کوک خیلی عصبی شدم هولش دادم ورفتم سمت کلاس که باچیزی که دیدم دیگ به راهم ادامه ندادم.....
رزی:عه سلام ات اینجایی
ات:خیلی گاوی
رزی:😑چرا؟
ات:از کی اومدی؟
رزی:نیم ساعته پیش
ات:پس چرا این همه دنبالت میگردم نیستی اگه بودی اون اتفاق نمیوفتاد
رزی:کدوم اتفاق؟
ات:....کوک منو بوسید اگه بودی حداقل میتونستی جلوشو بگیری
رزی:اها..
جونگ کوک:اگه رزی هم بود من کار خودمو میکردم....راستی ات امروز من میرسونمت
ات:لا........
جونگ کوک:به حرف ددیت گوش بده وگرنه عواقببدی داره(نزدیک صورت ات میشه ومیگه)
ات:....باشه
جونگ کوک ویو
بعد اینکه به ات اون حرف وزدم به کلاس رفتم ورزی وات هم بعد چند مین اومدن تو کلاس...داشتم به نیم ساعت پیش فک میکردم اون موقعی که ات رو بوسیدم اون لباش آدم ومعتاد خودش میکنه میخوام خیلی زود ات رو مال خودم کنم ولی قبلش میخوام از دست جین خلاص بشم..میخوام بکشمش...
[پرش زمانی به چند ساعت بعد]
ات:هوف بلاخره زنگ خورد
رزی:اوهوم....خب من دیگ برم
ات:باشه خدافس
رزی:ومواظب خودت ...خوش بگذره با ددیت
ات:(با عصبانیت به رزی نگاه میکنه)
رزی:خب....بهتره من برم خدافس
............
جونگ کوک:بیبی بیا بریم
ات:اوک
ات ویو
رزی رفت ومنو کوک هم داشتیم میرفتیم....سوار ماشین کوک شدم که یهو کوک...............
[ادامه دارد...]
[شرط ها]
(۲۷لایک)
(۲۵کامنت)
(۲فالوور)
____________________________________________
خب خب دیگ داریم کم کم به پارت های آخر نزدیک میشیم.........ومیخوام یه فیک پرورشگاهی بزارم به نظرتون خوبه؟
۱۰.۰k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.